۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه


درد دل ماجان
روزی دوشنبه پس از چاشت در خانه به تنها یی نشسته بودم. مجموعه داستان حسین محمدی را میخواندم غرق خواندن بودم .ناگهان سا یه از پشت کلکین مثلی که از دوطرف روی خود  گرفته باشد. در روی زمین افتاده بود .مره به خودجلب کرد. به عقب نگاه کردم .دیدم که عروس صاحب حویلی در پشت کیلکین ایستاده است به من نگاه میکند. دعوتش کردم ، گفت نه و خواست که بیایم در بیرون در آفتاب بشینم.  
 رفتیم فرش خاکستری رنگ را که خاک زیادی نیز داشت در آفتاب هموار کرده با هم نشستیم.
عروس صاحب حویلی ما "ماجان" نام داشت همه اورا در حویلی  "مادر یاسمین" میگفتند.  از من سوال کردکه بی کار هستی ؟
گفتم نی . نه بیکارم و نه کار مشخصی دارم.
 بجواب ام گفت: خو- خو- خی که بی کار هستی چرا دست دوزی نمیکنی ؟
-  مره بیبین: ما هر کدامیما در چهار روز یک تنبان را را دست دوزی میکنیم -  برو از بازار سر کاریز برای خود تکه های را بیار که دست دوزی کنی. از ما که دست دوزی ما تمام شوه -  همان روز خوشویم میره از بازار جنس های جدید میاره و میگه -  خدا سیاسر را بیکار نکنه.
من گفتم مه یاد ندارم دست دوزی کنم و سر ازین کار باید درس بخوانم. گفت دوختن را یاد بگیر، خوشویم میگه (زن که شاه باشد هم باید دوختن را یاد داشته باشد). 
گفتم از دوختن کرده کار های مهم ترهم ا ست که آدم یاد داشته باشه ،  سوال های پی هم از من میکرد برایش من یک آدم عجیب هستم .
سوال دیگرش ( راستی هروز کجا میری). در خانه بسیار کم دیده میشی -  با مکس گفتمش که من درس میخوانم در دانشگاه میروم ودرذمن وظیفه هم دارم.  گفت که خوشا به حالت کسی مانع رفتنت در بیرون نمیشود. من احساس میکنم در زندان هستم.
بسیارچادر خورد میپوشی  کسی چیزی نمیگوید ؟
گفتم که نه عزیز چرا بگوید؟ ادامه نداد
من کنجکاوشدم کفتم چیه ؟  چرا نگفتی؟
 ادادمه داد کاش یک روز من هم به تنهایی دربیرون میرفتم و من 10 سال هست عروسی کردم تا هنوز خانه خواهر خود را ندیدم . این هم شد زندگی!.
ما که هر روز توره می بیمنیم که از خانه بیرون میروی همه  ما آرزو میکنیم که کاش ما هم درس میخواندیم .
ازش سوال میکنم که چرا مکتب نرفتی؟
پدرم نماند،  تا صنف سه درس خواندم - خیلی دلم میخواست ولی ...؟
یادم است یک زمانی شاگرد صنف سوم بودم و پدرم از مادرم میخواست که اگر به درس ادامه دهم شاید جادو گرشوم و این باور غلط امروز مرا زندانی ساخته است.
 منضورت  اززندان - چادری هست؟
 گفت بلی همیشه چادری داریم وقتی که در بیرون میرویم - در داخل موتر با چادری بیرون را میبینم.
من در فکری چادری میافتم که برای افغان ها یک فرهنگ شده- گاهی زنان در چادری و گاهی طالبان.  از چادری بحیث حجاب استفاده میکند و به حیث سنگر جهاد و خشونت. یک قفس که انسان را در  داخل خود خفه میکند و این هم شد فرهنگ.
دیدن از پشت سوراخهای چادری  چقدر مشکل هست، نگاه از سوراخ به طبیعیت و انسان ها - مرا سانسورمیکند و مه بخشی از زندگی را نمیتانم ببینم.
شوهرماجان میگه  زن باید به اندازه سراخهای چادری بیرون را ببیند و زن عزت خود را باید حفظ کند ، چون زن هست و چادری بپوشد.
ما جان گفت خیرهست از ما گذ شت ، مه  نمیگذارم که آینده اولاد هایم مثل ما شود.
در گفتگوبودیم که پسر ماجان  آمد، خودش را در بغل ماجان انداخت. بچه سه ساله با پا های لچ ٰ- بینی کشال و گونه های سرخ  دربغل مادرش لمیده و مادر با زیر دامنش دماغ اش را پاک میکند، لباس شتری رنگ به جانش لکه های در پیراهن دراز و تنبان کاوبای رنگش نشانه ای از حضور نظافت و موهای زرد اش میانگاشت که در سرش سوخته باشد.
برش گفتم که کودکت را یخ کرده و با زبانی ساده  میگوید: نمیکند ما سخت جانیم – وروی کودکش را میبوسد و زمزمه میکند : بچه کگ ام نسیم نام داره . سرش لمس میکند. خوشویم نمیگذارد زود زود سرش را بشویم،  میگه درست استه باز چتل میکند، تو که مثل مروارید هم پاک کنی ساعت دیگه مثل زمان قبلی اش است.
روز کم کم میره نزدیک به شب میشه . به او میگویم برو که بچت یخ میکنه و درین لحظه صدای از داخل دهلیز ما جان را تکان داد : ماجان در کجا هستی؟  ما توره میپالم چه میکنی بیا ناوقت شده حالی مردها میآید، چای مای دم کو، ماجان ور خطا شد گفت: امدم وسایل دست دوزی خود ره جمع کرد  بچه اش را در بغل انداخت وروی خود را دور داد گفت که گپ های مه راه به کسی نگویی.
مه رفتم خدا حافط!.عادله غزل

۱۳۹۱ فروردین ۳۰, چهارشنبه

راه پیمایی بانوان جوان کابل در واکنش به خشونت های اخیر علیه زنان


هلو- عدالت کجا هستی؟ "عکس از عادله غزل"

شماری از بانوان جوان در کابل امروز (شنبه) در واکنش به خشونت های اخیر علیه زنان، دست به راه پیمایی زدند.
اعتراض کنندگان در راه پیمایی که از سوی نهاد موسوم به " زنان جوان برای تغییر" در کابل برگزار شده بود، از دولت و نهادهای مدافع حقوق زنان خواستند که در برابر خشونت های اخیر علیه زنان، صدای خود را بلند کنند.
براساس آمار موجود، در ماه های گذشته چندین مورد خشونت علیه زنان از جمله قتل، تیزاب پاشی، تجاوز جنسی و ازدواج اجباری به ثبت رسیده است.
بانوان معترض از خاموشی "دولت مردان" در برابر خشونت های صورت گرفته علیه زنان، انتقاد کرده از آنان (مردان) می خواهند که جلو این گونه خشونت ها را بگیرند.
صدف فطرت، یکی از این معترضان به خبرنگاران گفت:" هدف ما از این راه پیمایی بلند کردن صدای زنانی است که قربانی خشونت ها شده اند."
او افزود:" ممکن این راه پیمایی ما اثر زیادی نداشته باشد؛ با وجود این ما تلاش می کنیم تا حد اقل صدای زنان را به گوش دولت و جهانیان برسانیم."
تظاهر کنندگان خواهان پیگیری خشونت های اخیر علیه زنان و مجازات عاملان آن شدند.
در دو هفته گذشته سه زن در هرات، یک زن در پکتیا و یک زن دیگر در ولایت خوست از سوی افراد مسلح به قتل رسیده و چندین دختر جوان نیز به دلیل خشونت های خانوادگی، دست به خود کشی و خود سوزی زده اند.
بانوان معترض شهر کابل، از دولت خواستند که اقداماتی موثری را برای بلند بردن آگاهی عامه در مورد قانون محوخشونت علیه زنان اتخاذ کرده و این قانون (محو خشونت علیه زنان) را به صورت "جدی" تطبیق کنند




سکوت را بشکنید

بانوان معترض شهر کابل، از دولت خواستند که اقداماتی موثری را برای بلند بردن آگاهی عامه در مورد قانون محوخشونت علیه زنان اتخاذ کرده و این قانون (محو خشونت علیه زنان) را به صورت "جدی" تطبیق کنند.
معترضان همچنان از نهادی های حقوق بشری، نهادی های مدافع حقوق زنان و رسانه ها خواستند، سکوتی را که در برابر خشونت ها علیه زنان اتخاذ کرده اند؛ بشکنند.
محاکمه و مجازات عاملان تجاوز جنسی بر زنان، حمایت از "خانه امن برای زنان" و تقبیح خشونت علیه زنان، از سوی علمای کشور از دیگر خواست های بود که بانوان معترض شهر کابل به آن تاکید کردند.
این در حالیست که میزان خشونت علیه زنان در شماری از ولایت های کشور افزایش یافته است.
گزارش های دریافتی "خبرگزاری بخدی" تنها از ولایت هرات نشان می دهد که در 20 روز ماه اول سال جدید خورشیدی (ماه حمل) پنج زن و دختر جوان، از جمله دو خواهر، در رویداد های مختلف خشونت بار، به قتل رسیده اند.

۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

ازدواج دختر 15ساله با قوماندان 49 ساله مخالف دولت


کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان می گوید که ازدواج دختران زیر سن قانونی، پیوسته برای این کمیسیون نگران کننده بوده است .
لطیفه سلطانی مسوول بخش حقوق زن کمیسیون حقوق بشر در مصاحبه با خبرگزاری بخدی گفت که ازدواج های از این نوع (زیرسن قانونی) آسیب های شدید روانی و جسمی برای دختران نوجوان و خانواده های شان، در پی دارد و از این رو، کمیسیون مستقل حقوق بشر نگران این وضعیت است.
این اظهارات در واکنش به ازدواج یک دختر 15 ساله هراتی با یک قوماندان پیشین مخالف دولت که در حدود 50 سال عمر دارد؛ صورت گرفته است.
اصل ماجرا
بصیر احمد مالانی، مشهور به بصیرخان که از باشندگان ولسوالی گذره ولایت هرات است؛ به خاطر ازدواج با پروانه نورزای، روز جمعه گذشته، سلاح های دست داشته اش را به دولت تسلیم کرد.
پدر پروانه از ازدواج دخترش با محمد بصیر نیز اظهار رضایت کرده است.پروانه متعلم صنف نهم مکتب و از خویشاوندان بصیرخان است.بصیر خان که اکنون 49 ساله است؛ بار اول در سن 23 سالگی ازدواج کرده و اکنون 5 فرزند دارد.این قوماندان پیشین مخالف دولت، اکنون پس از ازدواج دوباره اش، این بار با یک دختر 15 ساله، قول داده که دیگر سلاح بر نمی دارد و در برابر دولت نمی جنگد.

پروانه خودش خواسته است
مراسم نامزدی، پروانه و بصیر خان جمعه هفته گذشته در ولسوالی گذره هرات در محل مسکونی شان (مالان) برگزار شد.پروانه 15 سال سن دارد و از نظر قانون مدنی افغانستان هنوز به سن قانونی ازدواج نرسیده است.پروانه یکی از شاگردان لایق معارف این لسوالی است که پس از نامزد شدن، برای تسلیم دهی سلاح بصیرخان با او مشوره کرده استپروانه یکی از شاگردان لایق معارف این لسوالی است که پس از نامزد شدن، برای تسلیم دهی سلاح بصیرخان با او مشوره کرده استبا این وجود، او می گوید که این ازدواج به میل خودش صورت گرفته است.
به گفته پروانه، او به شرطی با بصیرخان ازدواج کرده که سلاح خود را بر زمین گذاشته و به زندگی عادی برگردد.گلاب شاه افضلی مدیر معارف ولسوالی گذره گفت:" پروانه یکی از شاگردان لایق معارف این لسوالی است که پس از نامزد شدن، برای تسلیم دهی سلاح بصیرخان با او مشوره کرده است.افضلی می گوید که این ازدواج براساس روابط خانوادگی صورت گرفته و قوماندان بصیرخان و پروانه از یک قوم، بنام نورزائی هستند.

کمیسیون حقوق بشر چرا نگران است؟
خانم لطیفه سلطانی نگران است که، مبادا ازدواج پروانه 15 ساله با بصیرخان 49 ساله که گفته می شود؛ قوماندان یک گروه مسلح مخالف دولت بوده است؛ با جبر و اکراه و یا هم به خاطر پول صورت گرفته باشد.
او گفت:" کمیسیون همیشه نگرانی خود را از این نوع ازدواج ها بیان کرده است."با این جود مسوول بخش حقوق زن کمیسیون مستقل حقوق بشر می گوید:" چون پروانه در سنی نیست که خوبی و بدی خود را تشخیص داده بتواند؛ لذا رضایت "ولی" و یا حکم محکمه با صلاحیت برای ازدواج او(پروانه) با بصیرخان شرط اصلی است." در عین حال خانم سلطانی تاکید دارد که فاصله سنی این زوج خیلی زیاد است و از این نظر، نگرانی هایی در زمینه آینده این دختر 15 ساله (پروانه) وجود دارد.
این در حالیست که "هم کفو" بودن، و برابری در زمینه مسایلی چون، سن زوج، وضعیت اقتصادی، برابری های اجتماعی، سازگارهای روانی و جسمی از جمله مواردی اند که علمای دینی و شریعت اسلام در خصوص ازدواج مسلمانان به آن تاکید دارد.این در حالی است که حاج عباس حسن زاده آگاه امور دینی و عضو شورای علمای کشور می گوید که در ازدواج های این چنینی رضایت دختر و خانواده او شرط اصلی به حساب می آید.به گفته حسن زاده، اگر دختر زیر سن باشد؛ رضایت پدر او شرط است ولی مهمتر از همه برابری های اقتصادی، اجتماعی، روانی و جسمانی در ازدواج های زیر سن شرط اصلی است.حسن زاده می گوید که اگرچه از نظر شرعی این ازدواج مشکلی ندارد اما از نظر اخلاقی و عرفی در کشوری مانند افغانستان، می تواند برای دختر مشکلات زیادی را خلق کند. خانم سلطانی نیز با اشاره به تفاوت های سنی پروانه و بصیرخان می گوید:" به دلیل فاصله سنی زیاد دو طرف، این موضوع در آینده ها، آسیب های روانی و جسمی در قبال دارد و از این رو، به زودترین فرصت شیرازه خانوادگی این زوج از هم پاشیده و منجر به جدایی و ایجاد بی نظمی در اجتماع می شود."

 حکم قانون مدنی افغانستان در زمینه ازدواج
در قانون مدنی افغانستان از ازدواج به عنوان حق مشروع همه شهروندان افغانستانی ذکر شده است.در ماده 60 مبحث شش این قانون آمده است:" ازدواج عقدي است كه معاشرت زن و مرد را به مقصد تشكيل خانواده مشروع گردانيده، حقوق و واجبات طرفين را بوجود مي آورد."
در ماده 70 قانونی مدنی، قید شده است، که اهلیت ازدواج برای پسران در سن 18 و برای دختران در سن 16 تکمیل می شود.در ماده 71 این قانون آمده است:" هر گاه دختر سن مندرج ماده (70) اين قانون را تكميل نكرده باشد؛ عقد ازدواج وي تنها توسط پدر صحيح التصرف يا محكمه با صلاحيت صورت گرفته مي تواند."در این ماده (71) قید شده است که عقد نكاح صغيره كمتر از (15) سال به هيچ وجه جواز ندارد.

خواست کمیسیون حقوق بشر از علمای دینی
کمیسیون مستقل حقوق بشر با ابراز نگرانی از ازدواج های زیر سن دختران در افغانستان خواهان توجه علمای دین در این زمینه است.لطیفه سلطانی مسوول بخش حقوق زن کمیسیون مستقل حقوق بشر به خبرگزاری بخدی گفت:" ما (کمیسیون) همواره از علمای دینی خواسته ایم که در افغانستان به دلیل پای بندی شدید مردم به مسایل دینی، از نظر مسایل شرعی وقتی یک عالم عقد و نکاح یک دختر و پسر را می خواند "هم کفو بودن" را باید در نظر بگیرند."
خانم سلطانی از نهادهای عدلی و قضایی خواست تا کسانی را که دختران و اطفال را مجبور به ازدواج اجباری می کنند؛ به پنجه قانون بسپارند.
منبع: بخدی